نوژانوژا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

برای نوژاجونم

ديدار بادخترعموها

1391/8/3 11:37
نویسنده : مامان حسنیه
371 بازدید
اشتراک گذاری

ديروز بعدازحدودا 1ماه دخترعموهاتو ديدي.ازصبح رفته بودي خونه مادربزرگ بابايي وازاونطرف هم رفته بودي خونه ي عموسعيد.من هم كه خيالم راحت بودكه با دخترعموهات بازي ميكني وكلي مراقبت هستند 4 از اداره اومدم بيرون و20 دقيقه اي هم رسيدم.كلي خوشحال بودي و پرانرژي .منم كلي شارژ شدم با ديدن صورت بشاشت.

قربونت برم كه اصلا يكجا آرومو قرار نداشتي و همش اين طرفو اون طرف ميرفتي.يه چيز جالب اينكه به تي وي خيلي نگاه ميكردي وانگاربرا اولين بار كه ميبيني.كاش دوربين داشتم وازين ميخكوب شدنت جلوي تي وي عكس مينداختم ولي حيف.شامو خورديم واومديم خونه شمااهم توي ماشين خوابت برد.وقتي اومديم خونه بابايي گفت :جاشو نگاه كن كه كثيف نباشه گفتم :نه فكر نميكنم ولي باشه نگاه ميكنم .ونگاه كردن همانا ودستم كثيف شدن همانا.خواب بودي ودلم نميومد بيدارت كنيم .عزيز اومد عوضت كنه كه بيدار شدي وگريه وجيغ و....... بالاخره كلي گريه كردي تا پوشكتو عوض كرديم اما ديگه نميخوابيدي وبدخواب شده بودي 40 دقيقه روپام بودي وچشماتو ميبستي ودوباره باز ميكردي.من هم هنوز لباساموعوض نكرده بودم.كلافه شده بودم  بالاخره ساعت 12:10 خوابيدي.عزيزم خوشحالم كه دخترعموهاي خوبي داري واگر چندوقت ازشما خبري نداشته باشند زنگ ميزنن وحالتوميپرسند.راستي زن عمو هم نيني سومش تو راهه.خدا كنه صحيح وسالم بدنيا بياد.

 

 

it's twins!baby in stroller

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

سمانه مامان ستایش
3 آبان 91 12:34
خوش به حال نوژا جونی برای داشتن دخترعموهای خوبش
درکت میکنم مامانی وقتی یه تایم طولانی رو پاهامون تکونشون میدیم که بخوابن اما تصمیمی واسه خوابیدن ندارن چقد آدم کلافه میشه



آره عزيزم مرسي ازهمدرديت
آناهیتا مامانیه آرمیتا
3 آبان 91 14:29
برای نوژاجونم


مرسي خانمم