عیدقربان
سلام عزیزم.عیدت مبارک خانم گلم.عزیزم امسال سال دومی هست که این عیدبزرگ پیشمونی.با این تفاوت که پارسال یه خانم کوچولوی نانازی بودی که فقط ٣ماهت بود و الان بزرگ شدی با تواناییهای منحصربفرد.راه میری میخندی غذا میخوری ابراز احساسات میکنی میبوسی و..............
ماشاله به این دختر فهمیده وزرنگم.
عزیزم عیدقربان پارسال شما مریض شدی .البته من نمیدونستم که مریضی فکر میکردم بیخودی گریه میکنی .آخه کلا نینیه ناآرومی بودی.اون روز مدام گریه میکردی .منم مثله همیشه با دیدن اشک تو چشمه ی اشکم جاری میشد.هرکاری میکردیم آروم نمیشدی آخرسربه زوراستامینا فن خوابوندیمت. بالاخره اونروز با تمام اذیتاش گذشت .دیگه از فرداش جیغ وگریه وریسه رفتنات شروع شد نه پستونک میگرفتی نه شیشه شیر و نه حتی هیچ چیزه دیگه ای.اینقدر گریه کردی که دیگه خوابت برد.منم مثل شما اینقدر گریه کرده بودم که هلاک بودم نه اشتهای غذا داشتم نه حوصله ی کسیو که دلداریم بده.خلاصه بعداز٢ ساعت بیدارشدی گرسنه بودی چون چیزی نخورده بودی .برات شیر درست کردم تا گذاشتم تو دهنت شروع کردی به میک زدن .اینقدر خوشحال شدم که نگو.اما این خوشحالیه من دیری نپایید که دوباره گریه سردادی .وای که انگار دنیا روسرم خراب شد.دیگه طاقت نداشتم .به باباجونی گفتم : نوژارو بایدببریم دکتر.بابا جونی هم گفتند باشه زنگ بزن وقت بگیر.رفتیم دکتر وتوی ماشین خوابت برد.تو مطب آروم بودی .آخه دیگه نایی واسه گریه کردن نداشتی وفقط اطرافتو نگاه میکردی منم بشدت سرم درد میکردبالاخره نوبتمون شدوشرح ماوقع رو به دکتر گفتم ایشون هم مشغول معاینه شد.تا دهنتو نگاه کرد گفت :آفت دهان گرفتی. به دکترگفتم که من همیشه شیشه شیرشو میجوشونم پستونکشم همین طور ومراقبم .اما دکتر گفت بعضی از بچه ها استعداد برایآفت دهان دارند وشما هم دراین مورد جز پراستعدادها هستی.خلاصه برات دارو نوشت وهرشب با کلی مکافات دهانتو میشستیم تا خوب شدی(نیستات اسم داروی آفت دهان).این بود خاطره ی من از اولین عیدقربان با شما.الهی هیچ وقت مریض نشی عزیزم
اینم عکست که از حمام اومدی با اون حوله تنیه خوشگلت