خانه ي اسباب بازي واتقاقات چند روزه ي غيبت
عزيزم هفته ي گذشته يه خانه ي بازي نزديك خونه ي مامان جوني اينا بودكه بردمت اونجا و نيم ساعتي بازي كردي عاشق توپي واصلا دلت نميخواست كه از استخر توپ بياي بيرون.و همش خودتو پرت ميكردي ميون توپها.اينو هم بگم مربي هاي خيلي مهربوني هم داشت .يك بار قبلا با مامان جوني رفته بودي اين بار كه من بردمت خانم مربي كلي از ديدنت ذوق كرد وبه من گفت كه نوژا جون عاشق استخر توپ ما هستو ودر حین بازی شما هم کلی باهات بازی کرد.دوست داشتم بیشتر ببرمت اونجا اما خیلی کم پیش میاد.
از کارات بگم که دیگه خیلی شیرین زبون شدی و هر کلمه ای که میگیم میخوای تکرار کنی
.
.
معمولا غروب که میشه میبرمت پارکینگ و شما آسمونو نگاه میکنی و میگی ماه
.
.
عاشق صدای حیواناتی مخصوصا گاو که خیلی با مزه میگی ماااا
.
.
ستاره رو هم تازه یاد گرفتی و میگی :ستا
.
.
یکروز دیدم تلفن رو برداشتی و میگی : الو سلام خیلی واضح بعد بهت گفتم :نوژا بگو سلام دیگه نگفتی احساس میکنم اکثر کلمه های چند سیلابی رو بلدی فقط رو نمی کنی
.
.
با عروسکات دالی بازی میکنی دستتو میزاری رو چشماشونو میگی : داالی
.
.
دستتو میزاری زمین وخیلی قشنگ میگی:جووو پر
.
.
عزیزم کلمات جدید که یادگرفتی: اسب سیب سرد یخ سخت
.
.
دیروز بردمت تو حیاط دستتو گذاشتم روی دیوار سیمانی گفتم :نوژا دیوار سخته.چند بار برات تکرار کردم .وشما هم یاد گرفتی.وقتی اومدیم تو خونه ازت پرسیدم وشما گفتی سخت.
.
.
یه عروسک گاو داری که پشمالو ونرمه ازین طریق هم کلمه ی نرم رو یاد گرفتی و درک کردی نرم یعنی چی.بهت میگم نوژا گاوه؟ میگی: نرم.میگم نوژا؟ میگی نرمه.الهی قربونت برم که خودت میدونی نرمی.
.
.
کلمه ومفهوم سرد و داغ رو هم هم با شروع فصل سرما یاد گرفتی .میگم نوژا هوا؟ میگی : سرده.میگم :شوفاژ ؟ میگی : داااغه.
.
.
از صدای حیوانات هم صدای خروس رو میگی : قوق صدای کلاغ: قار قار
.
.
الکی عطسه میکنی و میگی : آآآآپچه.
.
.
واكسن 18 ماهگي:
عزيزم از واكسن 18 ماهگيت بگم كه خيلي اذيت شدي و اذيتمون كردي .آخه اخلاقي كه داري اصلا دارو نميخوري واين دارو دادنت برا ما شده بود مصيبت .تا استامينافن رو ميريختم تو حلقت بالا مياوردي .بخاطر همين هم 3 روز تب داشتي.بدترين واكسنت بود گلم اما خداروشكر كه تموم شد.تا 3 روز هم نميتونستي راه بري .لنگون لنگون راه ميرفتي و جيغ و گريه .مردم اينقدر حرص خوردم وناراحت بودم برات.تا تونستي اشكمو در آوردي اين چند روز.بعداز واكسن هم يبوست اومد سراغت .واي كه چه روزگاري داشتم من.اينقدر جيغ ميزدي كه نگو اصلا هم آروم نميشدي خيلي درد داشتي .الهي برات بميرم كه اينقدر زور ميزدي و آخرشم هيچي....
فكر كنم بخاطر واكسنت بود كه يبوست اومد سراغت اما از ديروز بهتر شدي آلو و كيوي بهت داديم وخداروشكر اثركرد.ايشاله هيچ وقت ازين مشكلات برات پيش نياد دق مرگ شدم تا خوب شدي
اینم عکسات عزیز دلم: