ایستادن نوژاجونی
سلام ملوسکم.الان درخواب نازی بسرمیبری.گلم چقدرگریه کردی تاخوابت بردعزیزمیگفت امروزفقط ١ساعت خوابیدی وصبح زودبیدارشدی.قربونت برم که مثه مامان سحرخیزی.امروزکنارتخت وایسوندمت وشما به تنهایی بدون کمک ایستادی.بعدازظهرهم کلی باهات بازی کردموخداروشکرگفتم .هرکاری که میکردم پشت سرمن انجام میدادی ومن کلی ذوق زده میشدم.بهت میگفتم نوژاچشمات کو؟سریع دست میزاشتی روچشمام .خلاصه که ازته دل میخندیدمو خداروشکرمیکردم.کلی هم تشویقت کردم.الهی که بدتو نبینم عزیزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی