نوژانوژا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

برای نوژاجونم

ديدار دو دوست

1391/11/8 23:34
نویسنده : مامان حسنیه
702 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه يه روز خوب ودست داشتني هم واسه من وهم واسه نوژا جون بود چون بعد از حدود 2 سال  به دعوت دوست خوبم كيانوش جون رفتيم.البته باهم تلفني در تماس هستيم ولي ديدن روي ماهش وگل پسرش بعلت مشغله من ميسر نميشد تا اينكه پنج شنبه كيانوش خانم مارو براي ناهار دعوت كردند.صبح خانم خانما خراب كاريشو كردندو من با خيال راحت وآسوده بردمش مهموني توي راه هم خيلي خانم بودي وحسابي حموم آفتاب گرفتي بغل مامان.خلاصه خيلي طول نكشد كه رسيديم.خیلی خوشحال بودم که دوست جونمو به همراه همسر و پسر نازش می دیدم.همسر کیانوش خانم زحمت کشیدند و اومدند پایین وتا آسانسور همراهیمون کردند.احوال پرسی وگپ های خودمونی هم شروع شد خدارو شکر نوژا جون اصلا غریبی نکرد واز همون اول به قول معروف آتیش سوزوند

دلمون برای هم تنگ شده بود وکلی حرف نگفته داشتیم که از پشت سیمهای تلفن واقعا نمیشه گفت اما مگه این خانم گلمون گذاشت تا میومدیم سرگرم صحبت بشیم نوژاجون یه کاری میکرد ومن دنبالش  میرفتم .کتابهای تو کتابخونه رو بهم ریخت و دفترچه ی خاطرات رو پاره کرد و....

من و دوست جونم نتونستیم دو کلمه حرف بزنیم.بعداز ناهار هم همسران گرامی مشغول دیدن داربی شدند یکی نیست به اینا بگه که واقعا این بازی دیدن داره؟

نوژا جونم خیلی خسته بود اما نمیخوابید و با کفشش میرفت جلوی آیینه و ادا در می آوردو میکوبید به آیینه هرچی میگفتم :مامان جون آیینه شون میشکنه اصلا انگار نه انگار...

سروش جونم هم یکم گرمازده شده بود و کمی شیر بالا میاورد وچون یکم بی حال شده بود خوابید.نوژا هم که انگار میخواست اذیت کنه میرفت بالای سرش و با صدای بلند میگفت: نی نی سوش جون هم از خواب بیدار میشد و میخوابیدتا میخواستیم از اتاق ببریمش بیرون شروع میکرد به گریه.تمام اسباب بازیهای سروش رو هم پخش و پلا کرده بود.از اونجایی که سروشمون گرما زده شده بود نتونستیم از هر دوی این وروجکها عکس بگیریم .عکسای نوژا جون هم بعلت خستگی خیلی خوب از کار در نیومد ولی برای یادگاری دوتا از عکساشونو میزارم .این هم از دیدار دو دوست قدیمی وصمیمی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

طراح بنر
9 بهمن 91 0:00
سلام وبلاگ خوب دارین موفق باشید طراحی وب سایت اینتر فیس قالب و بنر لوگو ارم ونشان با کمترین قیمت در کمترین زمان سری هم ب وبلاگ ما بزنید ونظرات خود ودرخواست خود رابزارید انواع قالب وبلاگها قالب کودک وشکلکهای کودکانه تم تولد شکلکهای جورواجور در صورت درخواست تبادل لینک اطلاع دهید موفق وپیروز باشید
آناهیتا مامانیه آرمیتا
9 بهمن 91 2:03
خیلی ووروجک شدی نوژاگلی ای شیطون بلا همیشه به گردش ودیدارهای ماندگار
مامان کورش
9 بهمن 91 17:30
خاله فدات بشه که انقدر شما شیطون وخوردنی هستی


خدا نکنه عزیز دلم
lمامان سروش
9 بهمن 91 20:02
خوشم میاد خیلی با ذوقی


آره عزيزم ياد بگير ديگه
سمانه مامان ستایش
10 بهمن 91 3:53
مامانی چه کار خوبی کردین به دیدن دوست قدیمی رفتین.روحیه آدم حسابی عوض میشه با این دیدارها.
نوژاجون هم دیگه کم نذاشت تو شیطونیمهمونی رفتن با این وروجکا هم عالمی داره



آره عزیزم همینطوریه که میگی.خیلی وروجک شده بود
مامان آوينا
11 بهمن 91 8:16
ديدار دوستاي قديمي خوبه البته اگه اين وروجكا بذارن ما هم جايي كه ميريم من همش بايد مواظب آوينا باشم. نوژا جون خيلي خوشگل و نازه منم مايلم با هم دوست باشيم شما رو لينك ميكنم


مرسي عزيزم
مامان تاراو باربد
11 بهمن 91 13:25
سلام خانومی خوبین شما ممنون که بهمون سر زدین ماشالا به دخمر نازتون خدا حفظش کنه امیدوارم همیشه در کنار دوستان عزیزتون از اوقاتتون لذا ببرید راستی لینک شدید
امیر مهدی و عمی
11 بهمن 91 14:34
سلام
مامانی خسته نباشی
ماشاله به این گل دختر من که هر وقت عکسهای نوژا جونو می بینم دلم باز میشه خدا حفظش کنه
دوستون دارمممممم


ممنون از لطفت عزیزم
مامان وندا
12 بهمن 91 12:01
همیشه شاد باشین دوستم نوژای ناز خاله می بوسمت
مامان آناهیتا
12 بهمن 91 20:43
همیشه به مههمانی و گردش امیدوارم خوش گذشته باشه بهشون
آناهیتا مامانیه آرمیتا
15 بهمن 91 10:35
عزیزم خصوصی داری


مرسي دوست عزيزم از پاسخ كاملت شما هم آرميتاي گلمو بوس بارون كن
مامان انیسا
15 بهمن 91 16:56
همیشه به مهمونی و شادی عزیزم
مامان امیر علی پسر اژدها سوار
18 بهمن 91 9:40
سلام مامانی به ما هم سر بزنید
مامان روژِینا
24 بهمن 91 0:12
پس حسابی آتیش سوزوندی آره ای شیطون