روز پدر+دریاچه چیتگر
شب قبل از روز پدر من و شما رفتیم و برای بابایی پیراهن وریش تراش و کیک خریدیم .ریش تراش رو چون دزد برده بود خریدیدم پس خدا پدر مادرش رو بیامرزه که باعث خیر شدو منو از سردر گمی برای خرید نجات داد.خلاصه باشور و شوق فراوان هدیه رو به بابا دادیم.فرداش هم خونه ی بابا علی رفتیم کلی کیف کردی.
نوژا وبابامجید
نوژا و باباعلی
یواشکی ناخنک زدن به کیک
کلا عاشق شیرینیجات هستی
دریاچه چیتگر:
جمعه رفتیم مثلا پیاده روی ولی هلاک شدیم از گرما .از عکسا معلومه که دختری حسابی گرمش شده وکلافست حتی بستنی هم نخورد
اینجا هم رهام خاله رفته بود ماشین سواری و نوژا تشویقش میکرد
اینم از دختر گرما زده ی من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی