اولین زیارت رفتن نوژا جونی
نوژای نانازم برا اولین بار رفتی زیارت.تا الان اصلا فرصت نکرده بودیم که ببرمت با اینکه خیلی بهمون نزدیکه اما قسمت نشده بود که بریم.چهارشنبه 25 اردیبهشت با عزیزم جون ساعت 6:30 عصر تصمیم گرفتیم که بریم میخوام بگم که اصلا با برنامه ریزی قبلی نبود.خیلی دوست داشتم بعد از مدتها یه جایی برم که توش آرامش احساس کنم بخاطر همین هم تا عزیز پیشنهاد داد سریع قبول کردم اما از شما می ترسیدم که نتونی اونجا وفضای سکوت وعبادت رو تحمل کنی ولی برعکس انتظارم خیلی خوب بودی .امامزاده ی خلوتی هست وشما برا خودت حسابی جلون دادی وشیطونی کردی .البته خیلی اونجا نموندیم چون هوا داشت تاریک میشد وبدون هماهنگی با خانواده اومده بودیم می ترسیدیم که نگرانمون بشن.خلاصه عزی...
نویسنده :
مامان حسنیه
0:33